للحق*
هر چه فکر کردم سوژه ای برای نوشتن بهتر از توصیف حال بی حال خودم پیدا نکردم.
این روز ها که به بهانهی درس و امتحان از همه جا و همه کس تقریبا جدا شده ام، واقعا خستگی وجودم را پر کرده.
نه می توانم بنویسم، نه این تنهایی و خستگی انگیزه درس خواندن برایم می گذارد. البته این خستگی روحی مانعی نیست که نشود از سدش در ماه رمضان گذشت ولی به هر حال هست
برنامه زندگی ام این روز ها روزمره شده، روزمرگی خسته کننده؛ سیری از خواب و درس و امتحان و اینترنت و خواب و درس و...
گفتم که قلمم به نوشتن نمی رود نه این که نمی توانم بل که به محض اینکه قلم به دست می شوم همانا اصطلاحات آناتومیکی است که میخواهد ازو تراوش کند
خدا آخرش را به خیر کند...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*للحقِ اول نوشته هایم را به جای بسم الله نمی نویسم که بسم الله را جایگزینی نیست،مزه ی شیرینی است که برای حق بنویسی و کار کنی، یکی می نوشت جالب بود برایم، من هم نوشتم...